روز چهارشنبه مورخ 93/3/14 ساعت 5 صبح به اتفاق خانواده عمه فاطمه شما برای دومین بار به مشهد رفتی. نهار را امامزاده طبس خوردیم و شام را داخل ماشین صرف کردیم ساعت 2شب مشهد بودیم ساعت 8 از خواب بیدار شدیم دوش گرفتیم و وضو گرفتیم اول رفتیم عکس انداختیم بعد به حر م رفتیم تا عصر حرم بودیم کمی خرید کردیم آمدیم هتل و ساعت 7 عصر از مشهد بیرون آمدیم . شب را داخل ماین خوابیدیم . نهار را اشکدز خوردیم و دو ساعتی استراحت کردیم و ابرکوه بستنی خوردیم و ساعت 9 شب رسیدیم .سونیتا شب را پیش ما گذراند . شب بعد چون بابایی نبود و روز سه شنبه 93/3/13به تهران رفته بود منزل مامان جون خوابیدیم و پاها و صورت شما را پشه خورده بود . دلت بدجوری برای باب...